۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

شکارهای شاهانه در ایران

شکارهای شاهانه در ایران


شکار کردن تاریخ دیرینه‌ای دارد که این امر در خاندانهای حکومتگر ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد. چنان که در تاریخ معاصر ایران و به ویژه زندگی پادشاهان قاجاری دقت شود و عمده تنوع آنان که یادگاری از دوران کوچ نشینی و بیابان گردی است همین شکار است.

دوران قاجار

در بین این پادشاهان ناصرالدین شاه قاجار جلوهٔ استثنایی دارد. وی چندین ماه از سال را با وجود مشکلات و خطرات آن زمان در سفر و شکار می‌گذرانید و بسیاری از کارگزاران حکومتی که چندان علاقه و شاید بنیه‌ای برای این کار نداشتند با خود هماره می‌کرد که حتی گاه به مرگ برخی از آنان که از لحاظ سنی فرتوت بودند منجر می‌شد؛ چنان که عین‌الملک که مورد محبت شاه بود در منطقه کن در شمال‌ غربی تهران در حین شکار شاهانه جان داد که موجب تکدر خاطر شاه را فراهم کرد به طوری که از آن سال دیگر برای شکار به کن نرفت.

شکار در سراسر مملکت برای همه مجاز بود به استثنای شکارگاههای سلطنتی که در مجاورت پایتخت بود و سخت حفاظت شکاربانان قرار داشت و این شکاربانان طبق معمول در قبال گرفتن رشوه شکارچیان را بدان مناطق راه می‌دادند.

مراکز شکار اطراف تهران عبارت بودند از: کن، دوشان‌تپه، دره لار، شهرستانک و سُرخه‌حِصار و البته در مسافرتهای طولانی مناطق بسیاری از ایران در زمرهٔ مناطق قُرُق شده قرار می‌گرفتند. حیواناتی که شکار می‌شدند عبارت بودند از: کفتار، گرگ، شغال، روباه و دله، یوزپلنگ، سیاه‌گوش، شیر بدون یال خوزستان، پلنگ، خرس، قوچ و آهو و کل.

دوستعلی‌خان معیرالممالک یک روز شکاری ناصرالدین شاه را چنین گزارش می‌کند:

جاجرود محل جدید شکار شاه شد. سالی دو یا سه مرتبه و هر مرتبه یک هفته تا دوازده روز آنجا می‌ماند و ساختمانی وسیع در آنجا بنا کرد. قرق جاجرود سالها طول کشید و بدین دلیل جنگل انبوهی به طول دو فرسخ در آن شکل گرفت...صبحها شاه به شکار می‌رفت و اغلب بر بلندیها برآمده و می‌گفت تا قوشها را به کبک اندازند و پس از زمانی تماشا به قوشبانانی که قوششان هنری می‌نمودند انعام می‌داد. سپس به شکار بزرگ یعنی کل یا قوچ می‌رفت. پس از ناهار ساعتی روزنامهٔ فرانسه در حضورش خوانده می‌شد. آنگاه به رسیدگی عرایض و صدور دستخط می‌پرداختند.

وسایل شکار در این سفرها به غیر از تفنگ در وهلهٔ اول سگ تازی بود که هیچ خرگوشی از دست او ایمن نبود و در شکارهای هوایی و پرندگان از باز و قوش تربیت شده استفاده می‌شد. جالب اینجاست که گوشت شکار نیز داستانی برای خود داشت. بدین‌ صورت که حیوانات صید شده با چاپارهای سریع‌السیر به صاحب‌منصبان و عالی‌مقامان حاضر در اردو و یا در شهر و همچنین سفارتخانه‌های اروپایی فرستاده می‌شد و همراه آن نامه‌ای از طرف میرشکار دربار فرستاده می‌شد که ضمن آن یادآوری می‌گردید که همهٔ شکارها به دست مبارک اعلیحضرت انجام گرفته است. در مقابل نیز آن مقامات چندین برابر قیمت شکار را برای شاه می‌فرستادند که به جیب خاصهٔ شاهانه می‌رفت و درآمد هنگفتی می‌شد. فرستادن گوشت شکار برای کسی نشانه ابراز عواطف و عنایات شاهانه به شمار می‌رفت و ترک آن خود دلیلی بر نارضایتی خاطر ملوکانه بود این هم بعد سیاسی شکار!

گاه در این سفرهای شکاری وقایعی اتفاق می‌افتاد که ذکر یکی از آنها جالب توجه است. در یکی از سفرهای شکار جاجرود ناصرالدین شاه که به سمت آهویی که به سوی وی رانده شده بود تیری می‌اندازد که به آن آهو اصابت نمی‌کند، کریم شیره‌ای که از اعاظم دلقکان شاه محسوب می‌شد در صحنه حضور داشت شاه را شکار کرد و با دهان خود صدای نابهنجاری خارج کرد که همهٔ حضار در آن صحنه آن را شنیدند. این عمل کریم و عدم موفقیت شاه در شکار خشم و غضب شدید ناصرالدین شاه را برانگیخت به طوری که فی الفور به جلاد دستور داد که کریم را فی‌المجلس با طناب خفه کند. نفس در سینهٔ همه حبس شده بود که میرغضب و شاگردش طناب را به گردن وی انداختند و به دستور شاه از دو طرف کشیدند. پوسیدگی طناب موجب پاره شدن آن و پرتاب شدن میرغضب و شاگردش از دو سوی و ایستاده ماندن کریم شیره‌ای سر جایش بود. همه از حیرت در جای خود خشک شده بودند که ناگهان کریم باز صدای نابهنجاری شدیدتر از دفعهٔ قبل از دهانش خارج کرد که این بار در کل کوهستان پیچید. این عمل که شاید بازی مرگ کریم باید نامیده می‌شد موجب خندهٔ شدید شاه شد و حاضرین با خندیدن شاه نفسی کشیدند و به شدت خندیدند و با خندهٔ شاه جان کریم نیز نجات یافت.

دوران پهلوی

در دوره پهلوی صید و شکار محدود به گروههای خاصی از متمکنین شد و قرق گاهها و شکارگاههای سلطنتی فراوانی با خرج هنگفت در گوشه و کنار ایران ایجاد گردید. اداره شکاربانی دربار زیرنظر خانواده آتابای (ابوالفتح و کامبیز) دارای ارج و قرب زیادی بود. از میان خانواده پهلوی، عبدالرضا پهلوی تبدیل به شکارچی بین المللی شده بود و حتی در بسیاری از کشورها که ارتباط چندانی هم با ایران نداشتند (مانند کره شمالی و مغولستان) به شکار نایاب‌ترین گونه‌های حیات وحش می‌پرداخت. از مجموعه شکارهای وی موزه نسبتاً وسیعی در کاخ سعدآباد شکل یافته است.

در این شماره تعدادی از عکسهای مربوط به شکار و صیادی در دوره قاجار و پهلوی که در نوع خود دیدنی است جمع آوری گردیده که امید است مورد پسند قرار گیرد.

منابع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر