۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

نقشه جهاني پراكندگي يوز



نقشه پراكندگي ببر نژاد ايراني




معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : گورخر Equus hemionus Pallas

گورخر حيواني است شبيه به خر اهلي با گوشهاي بلند و يال كوتاه و افراشته دم در نزديك قاعده از موهاي كوتاه پوشيده شدده است و تا انتها بتدريج موها بلند تر ميشود در داخل وبالاي پاهاي جلو تكه اي از پوست برهنه كه شكل آن گرد است وجود دارد .يك نوار قهوه اي كه گاه حاشيه سفيد دارد در تمام طول پشت از بالاي سر تا انتهاي دم ادامه دارد رنگ بدن در بالا خاكستري اخرايي تا بلوطي كمرنگ و پايين روشن متمايل به سفيد است .بلندي گورخر در شانه به 120 سانتي متر ميرسد و طول بدن 220 سانتي متراست . گور خر در ايران بيشتر در حاشيه كوير زندگي ميكند دوران ابستني در حدود 11 ماه ميباشد كره ها تا يك و نيم سالگي از شير مادر تغذيه ميكنند . هر دوسال يك بار بچه ميزايند .سرعت ان در حدود 50 كيلومتر در ساعت ميباشد .گورخر در ايران از توران شاهرود و سبزوار و نزديك تهران حدود قزوين كلاه قاضي اصفهان  و حدود يزد و دامغان و حدود خانخودي در فارس گزارش شده است .  در سال 1947 pocock  يك نمونه را كه از نزديكي يزد بدست آمده به عنوان يك نژاد تازه معرفي ميكند .

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : يوز پلنگ ايراني يا آسيايي Acinonyx jubatus schreber

بر عكس تصور عوام اين حيوان زيبا شباهت بسيار كمي با پلنگ دارد .حتي خالهايي روي بدن اين دو با يكديگر متفاوت است اين خاتها در پلنگ به شكل گل و در يور به معناي واقعي كلمه همان خال ميباشد از پلنگ بسيار ظريفتر است دستها وپاها بلند تر و بسيار باريك است گويي براي دويدن آفريده شده است طول بدن 130 و طول دم 75 سانتي متر است رنگ ضمينه در بالاي بدن گندمگون ودر زير شكم سفيد است .جمجمه كوچك وكوتاهي دارد بيشتر در زمينهاي باز و و تپه ها ي كم ارتفاع زندگي ميكند در روز فعاليت دارد و قبل از دويدن خود را به شكار نزديك ميكند زماني براي رسيدن به 0 تا 100 نميخواهد در شروع استارت حداقل با شتاب 50 كيلومتر ميتواند بجهد معمولا تا 200 متر بيشتر نمي تواند اين سرعت راحفظ كند شكار مورد علاقه اين حيوان آهوي ايراني و جبير ميباشد ولي از قوچ ميش نيز روي گردان نيست .دوره آبستني 90 تا 95 روز است و هر بار 2 تا 4بچه ميزايد براي انسان به هيچ وجه خطرناك نيس در گذشته آن را رام و براي شكار استفاده ميكردند . يوز در ايران از استان اصفهان سمنان وخراسان شمالي و سيستان و ... گزارش شده است اما امروزه تنها تعداد كمي در طبيعت باقي مانده است طبق آمار كمتر از عدد 100  غلاده كه بسيار نگران كننده ميباشد . از اين حيوان زيبا نيز اطلاعات شناختي ما بسيار كم است ولي اميدواريم كه مسئولين سازمان حفاظت از محيط زيست با برنامه ريزي بتوانند اين موجود زيبا را از انقراض حفظ نمايند.

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : ببر Panthera leo Linnaeus

شير از نظر اندازه تقريبا همانند ببر است اما تقريبا كوچكتر است وبا اين تفاوت كه شير در انتهاي دم داراي يك دسته موي سياه استو در عقب گوش داراي يك لكه سياه است ودر گردن وبالاي سر يال دارد و نرها از ماده ها بزرگتر هستند در نژاد ايراني يال كوتاهتر است. در طوله ها له هاي تيره اي در دوطر بدن ديده ميشود كه به مرور محو ميشوند رنگ شير گندمگون بوده .شير هم همانند ببر شب فعال است اما در روز هم بسيار ديده ميشود . از علفخواران وحشي مانند خوك و گاو ميش تغذيه ميكنند گاه مانند ببر انسان خوار شده و به انسان حمله ميكنند.در 5 سالگي بالغ شده و برعكس ببر در گله زندگي مي كنند و نر ها بعد از تولد طوله ها با گله ميمانند بچه ها بر اساس فراواني ممكن است تا 5 عدد هم برسند شير ها ساختار اجتماعي بسيار قوي دارند ماده ها از طوله هاي ديگران هم مراقبت ميكنند ودوران آبستني حدود 105 روز ميباشد .بچه ها تا 6 روز چشمهاشان بسته است در حدود سه ماه از شير مادر تغذيه ميكنند .شير در ايران از شير در بيه هاي جنوب ايران از دشت ارژن شيراز تا ساحل كارون ميزيسته است .در كتابهاي بسياري توسط جهانگردان وديگر افراد در باره شير ايراني مطلب نوشته شده است .قديمي ترين آن از حمداله مستوفي است به سال 740 هجري  به نام نزهت القلوب و w.oustly 1819 مينويسد بوشهر به علت داشتن شير زياد به معدن شير معروف بوده وMT.ASEMAEI در خوزستان از شير ديگري ميگويد كه توسط يكي از سران بختياري شكار شده است . Lutos مينويسد در سال 1849و1850 كه در خوزستان شير در شوش ونزديك دذفول ديده ميشود.كنسول انگليس در بصره گزارش ميدهد كه شير در نواحي كارون بسيار زياد است .اما شير در ايران در تپه هاي اطراف كازرون دذفول وبوشهر و در بسياري از نقاط جنوبي وجود داشته است تا امروز حدود 60 سال از ديده شدن اخرين شير ايراني ميگذرد و ماتنها ميتوانيم آهي از نهاد برافسوس گذشته اين مرزوبوم بخوريم .

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : ببر Panthera tigris Linnaeus

ببر گوشتخواري است بزرگ با طول تقريبي تا 290 سانتي متر و دم آن تا 110 سانتي متر و وزن آن تا 320 كيلوگرم با بدني گشيده و دستهاي قوي و پنجه هاي پهن و ناخنهاي بزرگ گوش كوتاه و مدور و بدون موهاي انتهايي موهاي روي گونه بلند وموهاي بدن انبوه است رنگ ضمينه بدن اخرايي يا متمايل به نارنجي و با نوارهاي عرضي تيره متمايل به سياه است .ببر بيشتر درجنگلها و نواحي دور از دسترس انسان در نقاطي كه خوك وحشي و ديگر سم داران فراوان هستند زندگي ميكنند فعاليت شبانه دارند اما در روز نيز قابل رويت هستند . در اختفاي كامل حركت كرده اما معمولا در قلمرو خود در مسيرهاي معلوم و مشخص تردد ميكنند .ميتواند گوزنهاي بزرگ و گاو را به راحتي تا فواصل دور انتقال دهد . ببر زخمي براي انسان بسيار خطرناك است و معمولا با كشتن اولين انسان به انسان خواري روي خواهند آورد . هر دوتا 3 سال يك بار بچه ميزايند و د.ران آبستني آنها در حدود 105 تا 113 روز گزارش شده است .معمولا 2 قلو زا هستند اما در فصول فراواني اين عدد ممكن است بشتر هم باشد طوله ها به اندازه 1400 گرم وزن دارند بعد از دوهفته چشم بازكرده و تا 2 سالگي با مادر ميمانند و لي تا 3 سالگي در حريم قلمرو ماندگار هستند.ضمنا طوله ها تا 6 ماهگي از شير مادر تغذيه ميكنند .ببر در ايران از گرگان تا آستارا در دامنه هاي البرز ميزيسته اما حدود 50 سالو اندي است كه از در ايران ديده نشده است . شايعات و گزارشهايي مبني بر وجود وشكار گربه اي بزرگ راه راه در اين مناطق در بين مردم وجود دارد اما هيچ كدام قطعي و واقعي نيست كه بتوان به آن اعتماد كرد در چند سال اخير در بسياري از مناطق دوربينهايي براي رد يابي قرار داده شد اما بغي از چند عكس از خرس قهوهاي و پلنگهاي تنومند چيزي عايد محيط بانان نشد با توجه به صعب العبور و دور از دسترس بودن بعضي از نقاط ابن احتمال دور از ذهن نيست كه ممكن است هنوز چند گربه بزرگ ايراني در گوشه و كنار در انتظار مدد براي بقا باشند .

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : پلنگ Panthera pardus Linnaeus

گوشتخواري است بزرگ كه طول بدن تا 160 سانتيمتر و گاه تا 180 سانتي متر نيز ميرسد و داراي طول دم 110 سانتيمتر و بلندي در ناحيه شانه 75 سانتيمتر ميباشد .بدن دراز و باريك و دستها و پاها قوي با اندازه متوسط و پنجه ها وناخن بزرگ كه به طور واضح از دو طرف فشرده شده است .دم درز و از طول نصف بدن بيشتر است .رنگ بدن خالدار و در رنگ سفيد زمينه آثاري از زردي و يا زرد قرمز وجود دارد .خال هاي روي بدن پلنگ بيشتر شبيه گل ها هستند .پلنگ در نقاط كوهستاني و در ارتفاعات نسبتا زياد تا 3500 متر ديده ميشود (البته نوعي پلنگ برفي در هيماليا وجود دارد كه در ارتفاع بالاتر از اين هم سازگاري دارد و زندگي ميكند )
كمتر به پايين كوهها مي آيند برعكس گفته ها براي انسان ضرري ندارند بسيار خجالتي است و معمولا از انسان دوري ميكند اما اگر مورد آزار واذيت قرار گيرد و خود را در محاصره ببيند بسيار خطرناك خواهد شد . اين حيوان داراي پنجه هاي بسيار قوي است لاشه شكار خود را در بالاي درخت پنهان ميكند و بارها از آن تغذيه مينمايد .در اوايل بهار واواخر زمستان است دوران آبستني در حدود سه ماه است تعداد طوله ها بين 2 تا 3 و در فصول فراواني تا 5 هم ميرسد . در ايران به دليل كوهستانهاي بسيار و وجود قارها و شكاف سنگها اين محلها را براي لانه سازي ترججيح ميدهد . بچه ها بعد از 10 روز چشم باز كرده و گاه تا 2 سالگي همراه مادر ديده ميشوند . در دوران بلوغ غير از فصل جفت گيري تنها زندگي ميكنند . در ايران از استان تهران سمنان مازندران گلستان خراسان آذربايجان كردستان لرستان اهرم فارس پلنگ كوه سيستان همدان نواحي جنوبي استان مركزي وكرمان گزارش شده است . بيشتر شكار اين حيوان را گراز و جوندگان كوچك و بعضي از پرندگان و كل و بز و قوچ وميش تشكيل ميدهند . در مواقع كمبود طعمه ممكن است به دامها حمله كند.

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : كفتار Hyaena hyaena Linnaeus

كفتار گوشتخواري است بزرگ جثه طول بدن گاه تا 120 سانتيمتر ميرسد و طول د هم 30 سانتيمتر ميباشد بلندي بدن در شانه 120 سانتيمتر بوده دستها از پاها بلند تر ميباشد . اين حيوان داراي هيكل مخصوص به خود بوده و با بقيه گوشت خواران فرق دارد . داراي دستهاي كلفت و سري قوي و كوتاه هستند . فكها قوي و گوشها بلند ونوك دار هستند داراي يال هستند كه از گردن شروع شده و تا دم  ادامه پيدا ميكند .در دستها و پاها 4 انگشت وجود دارد . پنجه ها بسيار قوي هستند كه براي كندن زمين مناسب هستند .رنگ كلي بدن از زرد خاكستري روشن تا خاكستري قهوهاي  تغييير ميكند .تعدادي نوار عرضي پر رنگ تيره در كناره هاي بدن قابل مشاهده ميباشند . موهاي تابستاني كوتاهتر و خشنتر ميباشند . دندانها بسيار قوي هستند و گويي براي خرد كردن استخوانهاي قوي آفريده شده اند . شبها فعال بوده و در روز به ندرت ديده ميشوند .برعكس باور برخي افراد لاشه خاري تنها بخشي از غذاي آنها را تشكيل ميدهد ولي آنها شكارچيان ماهري هستند . از حمله به حيوانات اهلي ترسي ندارند . اما به ندرت به انسان حمله ميكنند . گاهي قبرهاي تازه را براي تغذيه از گوشت مرده حفر ميكنند . حس شنوايي و بويايي دبسيار قوي دارند . صداي زوزه آنها مانند خنديدن ويا ناله كردن انسان ميباشد ومعمولا در غروب به گوش ميرسد . جفتگيري اوايل تا اواسط زمستان ميباشد دوران آبستني 90 روز 2 تا 4 بچه ميزايند اما تا 7 طوله نيز گزارش شده است . بيشتر به صورت گروهي زندگي ميكنند و در نگهداري طوله ها به يكديگر ياري ميرسانند طوله ها تا 2 ماهگي از شير مادر تغذيه ميكنند و بعد از آن از گوشت . در ايران از لارو مازندران و شوش ايرانشهر و سيستان و فارس خوزستان كرمان و ... گزارش شده است اين جانب يك مورد نر بسيار بزرگ را در منطقه فراهان اراك شخصا ملاحظه كرده ام .

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : خرس سياه يا هيماليايي Selenarctos thibetanus G. Cuvier

خرس سياه در اندازه كوچكتري از خرس قهوه ايست . صورت نسبتا باريكتر بوده گوشها بزرگتر و لوله اي شكل وبطور واضح از داخل موها خارج شده است . موهاي سر قهوه اي تيره و متمايل به سياه ميباشد و براق است .داراي پوزه پهن و سري كوچكتر از خرس قهوهاي است و در روي سينه داراي لكه سفيد هلالي شكل ميباشد . از لحاظ زندگي بسيار به خرس قهوه اي شبييه است اما برعكس خرس قهوه اي ميتواند از درخخت بالا برود از ميوه ها و دانه ها و غلات و توت ها و مرچه تغذيه ميكند عاشق شهد خرما است و خيلي كمتر از خرس قهوه اي به حيوانات اهلي حمله ميكند . جفتگيري در اواخر بهار است و طوله ها در اوايل زمستان به دنيا مي آيند . اين خرس در ايران روزگاري در سراسر نواحي جنوبي تر قابل رويت بوده اما امروزه به علت شكار بيرويه تعداد زيادي از آنها باقي نمانده است و اطلاعات جامع و كافي از آنها در دسترس نمي باشد . در خوزستان كرمان سيستان وهرمزگان و بسياري ديگر از نواحي جنوبي گزارش شده است . اما به دليل عدم شناخت اهالي نميتوان به اين گزارشات اتكا كرد و آنها را تاييد كرد.

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : خرس قهوه اي Ursus arctos Linnacus

خرس قهوه اي حيواني است بزرگ وتنومند كه طول بدن آن گاه ممكن است به 2 متر و وزن آن به 480 كيلو گرم نيز برسد . سر پهن پوزه كوتاه و گوش كوتاه و گرد چشمها كوچك و گرد با گردني كوتاه و كلفت ميباشد . دستها و پاها بلند وكلفت با 5 چنگال و پاها از دستها بلند تر ميباشد  . داراي دم بسيار كوچك است كه در زير  موها مخفي است . بدن داراي موهاي زبر و انبوه ميباشد رنگ موها از قهوه اي تيره تا قهوه اي زرد و خاكستري تغيير ميكند .گاهي لكه هاي كوچك با رنگ روشن در سينه ديده ميشود .جمجمه حجيم با فكهاي بسيار قوي طول ناحيه پوزه تقريبا به اندازه جعبه جمجمه است .خرس قهوه اي در ايران در دامنه هاي رشته كوه البرز و زاگرس زندگي ميكند . و تعداد انها در سالهاي اخير بسيار كم شده است .خرس از غذاهاي مختلف گياهي و حيواني تغذيه ميكند به طور كلي بخش اعظم غذاي آنها را قسمتهاي سبز گياهان و ميوه ها و حشرات و مهره داران كوچك  تشكيل ميدهند . به كندوهاي عسل چه مصنوعي و چه طبيعي دستبرد ميزنند . از ميوه هاي وحشي و مورچه ها ولارو حشرات و پستانداران كوچك روي گردان نبوده و از آنها نيز تغذيه ميكنند . شناگران بسيار ماهري بوده و به راحتي از ماهيان صيد كرده و تغذيه ميكنند .جفتگيري در تابستان بوده و آبستني حدود 7 ماه ميباشد بچه ها در اوايل زمستان و زماني كه مادر درخواب زمستاني ميباشد متولد ميشوند . معمولا بين 1 تا 2 بچه ميزايند وزن بچه ها بين نيم تا 1 كيلوبوده (البته بسته به تعداد آنها دارد) و با چشم بسته متولد ميشوند .در ابتدا رشد آنها بسيار كند است اما در بهار كه از لانه خارج ميشوند به سرعت رشد ميكنند . تا 5 ماهگي از شير مادر تغذيه ميكنند و تا پايان سال اول همراه مادر ميمانند . در سال سوم بالغ ميشوند شروع و مدت خواب زمستاني آنها بسته به ارتفاع و شرايط زندگي بسيار متفاوت ميباشد .در ارتفاعات كمتر و در دماي بالاتر ممكن است كه صلا خواب زمستاني نداشته باشند .در دوران خواب درجه دماي بدن آنها كمي پايين آمده و تعداد تنفس كم شده و معده آنها خالي ميباشد و لي در تمم اين مدت تقريبا هشيار هستند اين نوع از خرس در ايران تا كنون از لرستان .شاهرود .خراسان سمنان  آذربايجان و باختران و كردستان و همدان وگيلان و مازندران و اصفهان و فارس و كرمانشاه و ايلام و بسياري ديگر از اين نقاط ديده شده و گزارش گرديده است .

۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

معرفي شكارها و حيوانات درحال انقراض ايران : گرگ Canis lupus linnaeus


گرگ كوشتخواري بزرگ است كه جثه آن از ساير سگ سانان بزرگتر ميباشد طول بدن از 105 سانتي متر تا 160  سانتي متر و دم داراي طول 35 تا 50 سانتي متر ميباشد موهاي بدن گرگ خشن و رنگ آن از خاكستري روشن تا شني زرد متغير است در بعضي موارد به سرخي نيز ميزند .گوش نوك تيز و بلند است ( اين مورد توسط اين جانب رويت شده است ). داراي جمجمه بزرگ با آرواره بسيار قوي ميباشد .دندانها نيز بسيار قوي است . بيشتر در شبها فعال است اما در ساعاتي از روز هم ديده ميشود .در شكار و بخصوص ترساندن حريف بسيار ماهر ميباشد .هميشه از يك روش براي شكار استفاده نميكند .در كشتار اصلا ترس و هراسي ندارد گه گاه به گاوها نيز حمله ميكند .بسيار با هوش بوده به طوري كه از سموم و طله ها به خوني رهيز ميكنند  به صورت گروهي شكار كرده و درگله زندگي ميكند . همه گله از يك ماده به نام آلفا تبعيت كرده و در نگه داري از طوله ها به يكديگر كمك ميكنند . معمولا در زمان مواجه شدن با چند راس گوسفند طبق غريزه عمل كرده و ممكن است تا 15 راس رانيز خفه كند اما تنها 1 يا 2 تا از آنها را براي تغذيه استفاده مينمايد . گهگاه ه صوت انفرادي زندگي ميكنند اما معمولا در گله هاي 5 تايي و بيشتر (اين جانب تا 11 قلاده نيز در در يك گله مشاهده كرده ام  ) زندگي ميكنند . در زمستان ممكن است حتي به سگ ها نيز نيز حمله كرده و از گوشت آنها تغذيه نمايند .معمولا ته مانده طعمه خود را از ديد پنهان كرده و معمولا دوباره از بقاياي جسد لاشه تغذيه ميكند.به واسطه آرواره ودندان قوي به راحتي ميتواند گردن يك گوسفند را خورد كند معمولا آسيب از داخل بوده و از بيرون دندان زدگي مشخص نميباشد .فشاره آرواره به حدي است كه استخوان گردن را خورد كرده و معمولا باعث قطع رگهاي حياتي طعمه ميشود و در مرحله آخر است كه طعمه را بر اثر فشار خفه ميكند (لازم به ذكر است كه ياد آوري كنم طعمه قبل از اين مرحله تقريبا مرده است ) . براي لانه سازي بسيار دقت كرده ممكن است از يك تنه افتاده درخت ويا گهگاه از لانه حيوانات ديگر براي زندگي استفاده ميكنند . زوج ثابتي دارند دوران ابستني حدود 2 ماه است و هر بار 3 تا 5 بچه ميزايند . بچه ها با چشم بسته متولد شده و بعد از 12 تا 13 روز جشم بازكرده و تا 6 هفتگي فقط از شير مادر استفاده ميكنند .بچه ها قابليت اهلي شدن را دارا هستند و به خوبي دست آموز ميشوند .در ايران تقريبا در تمامي نواحي ديده ميشوند . از فرزندان خود به دقت مراقبت ميكنند و ازبچه هاي خود در برابر  مهاجمان با سرسختي وصف ناپذيري دفاع ميكنند.طول عمر گرگ تا 16 سال گزارش شده است اما به ندرت بيشتر از 12 سال عمر ميكنند .ماده آلفا معمولا بسيار با تجربه است و رهبري شكار را برعهده دارد . در اين باره در نواحي مركزي ايران اين ضربالمثل بسيار كاربرد دارد كه ميگويد : سگ رقاص گرگ پير است يعني اينكه ممكن است يك گرگ از بالاي آبادي وارد شده وتمامي سگها را به دنبال خود بگشاند در عين حال بقيه آنها از جهت مخالف وارد شده و شكار خود را با موفقيت انجام دهند . از در هاي چوبي محل نگه داري گوسفندان به راحتي عبور ميكند (از بابت آرواره قوي به راحتي راه خود را از كنار يا زير اين درها با شكستن چوب اين درها باز ميكند) از ديوارهاي با ارتفاع 2.5 متر نيز به راحتي با دورخيز عبور مينمايد .